loader-logo
  • مشتری

    ساخته های فلزی اصفهان
  • مسئولیت

    مشاور
  • ماموریت

    بازآفرینی برند و تدوین استراتژی ارتباطی و توسعه محصول
  • سال

    1400
  • چالش اصلی

    ما که هستیم؟
  • وبسایت مشتری

چقدر شیرین و خوش طعم بود. تقریبا در تمام جلسات روی میز بود اما نمی داستم نامش چیست تا روزی که ..

تابستان داغ سال ۱۳۴۰ بود و تازه دو سال از افتتاح اولین فروشگاه لوازم قنادی اصفهان توسط «حاج عبدالله واعظ ‌شوشتری» می‌گذشت. او همیشه رويای کارآفرینی برای شهرش در سر داشت و بالاخره اولین بیسکویت اصفهانی را در کارگاهی واقع در خیابان مسجد سید اصفهان از تنور دیواری دست‌سازش بیرون آورد. وی نام این بیسکویت دایره‌ای را «آستارا» گذاشت و از همان سال هم توانست آن را در اصفهان و حومه بفروشد.و این تازه شروع داستان فرخنده بود.

شاید بسیاری از ما جعبه های بیسکوییت بزرگی را که در قفسه های فروشگاهی با نمادهایی از پل های تاریخی اصفهان جا خوش کرده بودند می شناسیم . بیسکوییت هایی که در مطالعات بسیاری از مصرف کنندگان تجربه مصرف آن را داشتند اما از برند آن یعنی فرخنده اطلاعی نداشتند. این بزرگترین چالش ما بود یعنی سطح آگاهی مشتریان نسبت به برندی که شاید تجربه مصرف آن را بارها داشتند. دومین چالش ما مخاطبین میانسال به بالای این برند بودند و اینکه مخاطبین جوان با این برند ارتباطی را برقرار نمی کردند.
 
  • افزایش آگاهی برند
  • استراتژی یکپارچه برند، بازاریابی و محصول
  • افزایش اندازه بازار
  • افزایش آگاهی
  • افزایش دانش مشتری نسبت به برند
  • توسعه شبکه توزیع
  • افزایش فروش

برای هر پیشرفتی ما نیاز به یک زیرساخت (فونداسیون) خوب داریم. طراحی برنامه های توسعه سازمان در جهات مشخص شده با استراتژی مناسب میتواند نتایج بهتری بهمراه داشته باشد. استراتژی صحیح تمامی فعالیت ها را هماهنگ و هم جهت میکند.

طراحی
هدف
استراتژی برند و بازاریابی
افزایش سهم بازار
استراتژی توسعه محصول
افزایش قدرت رقابت
کمپین لانچ برند
افزایش آگاهی مصرف کننده

چالش نیاز مشترک

زنجیر نامرئی محصول

یکی از مهمترین اهداف ما توسعه دایره مخاطبین برند از مصرف کنندگان نسل X به مخاطبین زیر میانسال و جوانتر ها بود. اما در این بین مسائل مهمی وجود داشت. مسائلی نظیر اینکه کدام استراتژی برند میتواند مورد توجه همه این نسلها باشد؟ چگونه میتوانیم پتانسیل های توسعه محصول را با آینده بازار جهانی تطبیق دهیم؟ چطور از محوریت محصول به سمت محوریت تجربه حرکت کنیم؟ و دهها سوال دیگر

درست است که برند یک موضوع است که مستقیما با سمت راست مغز ما که بخش درک احساسات ماست کار دارد اما زیر ساختی که نیاز دارد دقیقا در بخش چپ مغز ساخته میشود. جائیکه استراتژی های توسعه محصول و خدمات ما، رقبا، قیمت ، تامین کنندگان و .... قرار دارند.

قاعدتا زمانیکه میخواهیم به توسعه محصول فکر کنیم بر روی نیاز مشتری یا مصرف کننده متمرکز میشویم. این چیز بدی نیست اما مشکل آنست که همه جواب مسئله اینجا نیست. برای درک چگونگی مکانیزم مشترک میان نیاز و احساس باید از چاردیوار رویکرد نیاز محور عبور کنیم و با دید بازتر و ماکرو ارتباط بین منطق و احساس را بررسی کنیم.

در این پروژه بیش از 300 ص مستندات و برنامه ریزی تهیه گردید.

مسیری که نمایان شد

بر اساس نقشه های فنی و چشم اندازهایی که ترسیم شده بود باید آجر به آجر زیرساختهایی را بنا میکردیم تا بتوانیم بر روی این چارچوب طبقات بعدی توسعه کسب و کار و برند را سوار کنیم. حالا تمامی واحدهای برنامه ریزی و اجرایی در صف مقدم قرارداشتند. از پروژه های توسعه محصول تا توسعه بازار و مدیریت کیفیت. در این مرحله جلسات مداوم و ساختاریافته بر اساس متدولوژی های بازاریابی چابک مسیر را برای ما سهل تر و هموار تر میساخت.

قطعا پاسخها در ابتدای مسیر خود را نشان نمیدادند، پس از حدود 6 ماه کار مستمر مطالعاتی و آینده پژوهی، نقشه مسیر طراحی شده روشن شد و پاسخ بسیاری از سوالات را یافتیم. حالا میتوانستیم قدم به مرحله اجرایی پروژه بگذاریم. نقشه های ساخت آماده بودند.

هویت و ماهیت یک برند ارتباط ناگسستنی با یکدیگر دارند. همانطور که لباسی که میپوشیم باید قواره و سایز ما باشد قبل از آنکه هویت برندمان بتواند ابراز شود باید مطمئن باشیم که آیا کسب و کار ما در قواره این هویت ادعا شده هست ؟ سوال بسیار سخت و گاه هم پاسخهای تلخی دارد. پس قبل از هر ادعایی ماهیت برند را بر اساس استراتژی مشخص شده بازسازی میکنیم. این بازسازی مشتمل بر فرآیندهای جدید، آموزشهای جدید، محصولات و خدمات جدید خواهد بود.

روند انتخاب و توسعه محصولات جدید کاری سخت و پیچیده است. با اینکه در بسیاری از شرکتها این فرآیند حساس بصورت شهودی و یا حتی سلیقه ای انجام میشود و متعاقب آن مشکلات عدم استقبال مشتریان یا رقابتهای قیمتی و حتی عدم توانایی تولید یا توزیع پیش خواهند آمد.

هویت و ماهیت یک برند ارتباط ناگسستنی با یکدیگر دارند. همانطور که لباسی که میپوشیم باید قواره و سایز ما باشد قبل از آنکه هویت برندمان بتواند ابراز شود باید مطمئن باشیم که آیا کسب و کار ما در قواره این هویت ادعا شده هست ؟ سوال بسیار سخت و گاه هم پاسخهای تلخی دارد. پس قبل از هر ادعایی ماهیت برند را بر اساس استراتژی مشخص شده بازسازی میکنیم. این بازسازی مشتمل بر فرآیندهای جدید، آموزشهای جدید، محصولات و خدمات جدید خواهد بود.

کُت نو رسید!

تیم طراحی با هدایت وحید محمودیان بر اساس خطوط راهنمای استراتژیک فرخنده کار بازطراحی بسته بندی محصولات را آغاز کردند. آمیزه ای از ترکیب احساس و منطق، زیبایی و متقاعد شدن، جذابیت و منطقی بودن

محصولات جدید هم بموقع رسید!​

همکاری فشرده تیم های تحقیق و توسعه، تامین و تولید کیفیت و تبلیغات در زمان مناسب به نتیجه رسید و محصولات جدید برند فرخنده متولد شدند.

این محصولات جدید پس از طی مراحل مطالعاتی و تولید آزمایشی برای عرضه بازار داخلی و صادراتی آماده شد.

با وجود اسناد بالادستی و مطالعات انجام شده تیم طراحی شروع به زدن اتودهای اولیه کرد و پس از یک فرآیند نه چندان طولانی ما به چارچوب بصری برند فرخنده نزدیک شدیم.

همگی در کارند تا ...

کمپین 4 ماهه تابلوهای استرابورد تهران درست نقطه تاریک برند فرخنده را نشانه گرفت . این کمپین با هدف افزایش آگاهی مصرف کنندگان از برند فرخنده و نیز اعلام ورود محصولات جدید به بازار طراحی شد.

لباس متناسب
و یکدست

با چیده شدن پازل های توسعه محصول ، خدمات جدید،فرآیندهای جدید بازاریابی، هویت برند و ...... حالا بدنه ای متوازن تر و هدفمند تر داریم که به لباس متناسب و زیبا نیز مجهز شده است.

cropped-my-pic-512-512.png

تولید با عشق به محصول شروع میشود اما همین نقطه قوت جایی  که باید از محصول عبور کرد تبدیل به تهدیدی بزرگ میشود!

-


Previous

Share On
Next